هر چه بینم به نور او بینم


گل وصلش به دست او چینم

غیر او چون که نیست در عالم


پیش غیری چگونه بنشینم

صورتا جامم و به معنی می


باطنا آن و ظاهرا اینم

خسرو عاشقان سرمستم


بلکه جان عزیز شیرینم

غیر او در دلم نمی گنجد


این چنین است غیرت دینم

نفسم جان به این و آن بخشد


این و آن می کنند تحسینم

نعمت الله به من نماید رو


جام گیتی نما چو می بینم